یک جرعه حرف دل...

خبرنگار عاشقی ک دوس داره بهانه نوشته هاشو بی صدا فریاد بزنه....

یک جرعه حرف دل...

خبرنگار عاشقی ک دوس داره بهانه نوشته هاشو بی صدا فریاد بزنه....

یک جرعه حرف دل...

چه عاشقانه ایی بین ماست...

و چه ژرفایی دارد این احساس



وقتی که هست من از هست توست

منی که در تو تمام می شوم

در تو محو می شوم

می میرم

و باز از نو در تو می رویم...



من با تو

معنایی پر معنا است

و من بی تو

حتی از هیچ هم تهی است...



چه فلسفه ای دارد این احساس

و چه عاشقانه ی پر قدری است٬

پروردگارم...!

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «برزخ» ثبت شده است

۱۲
خرداد

به من چیزی بگو شاید هنوزم فرصتی باشه
هنوزم بیـن ما شاید یه حـس تـازه پیدا شه

یه راهی روبه من واکن تو این بی‌راهه‌ى بن‌بست
یه کاری کن برای ما اگه ما ای هنوزم هست

به من چیزی بگو از عشق از این حالی که من دارم
من از احساس شک کردن به احساس تو بیزارم

تو هم شاید شبیه من تو این بـرزخ گرفتاری
تو هم شاید نمی‌دونی چه احساسی به من داری

گریزی جز شکستن نیست منم مثل تو می‌دونم
نگو بـاید بریـد از عشق نه می‌تونی نه می‌تونم